یك شبی مجنون نمازش را شكست!
بی وضو در كوچه ی لیلا نشست!
عشق ، آن شب مست مستش كرده بود!
فارغ از جام الستش كرده بود!
گفت یارب! از چه خارم كرده ای!؟
برصلیب عشق دارم كرده ای!؟
خسته ام زین عشق، دل خونم مكن!
من كه مجنونم ! تو مجنونم مكن!
مرد این بازیچه دیگر نیستم!
این تو و لیلای تو من نیستم!
گفت: ای دیوانه، لیلایت منم!
در رگت پنهان و پیدایت منم!
سالها با جور لیلا ساختی!
من كنارت بودم و نشناختی!!!!؟؟
13995 بازدید
3 بازدید امروز
8 بازدید دیروز
19 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian